مادر که نداشته باشی...
هیچکس نمیفهمه تو دنیا
چی بهت میگذره...
مادر که نداشته باشی...
هیچکس درک نمیکنه پشت
هرلبخندت چند هزارتا بغض
پنهان شده
مادر که نداشته باشی...
نبایداز هیچ کس ؛
هیچ انتظاری داشته باشی ...
مادر که نداشته باشی....
هرلحظه اززندگیت تو دلت میگی ؛
اگه مادرم بود الان اینجوری نمیشد...
مادر که نداشته باشی...
همیشه یه هاله اشک تو چشاته ...
مادر که نداشته باشی...
هیچ سایه ای بالا سرت نیست
حالا که داریش
مثل پروانه دورش بچرخ
#سلامتی_همه_مادرای_دنیا
#حرف_عشق
شبی نبود که بهش فکر نکنم،
شده بود تنها چیزی که آن روزها می خواستم؛
بعد از ماه ها انتظار به چیزی که می خواستم رسیدم،
یک قطار ریلی اسباب بازی...
فوق العاده بود،
ریل هایش را که بهم وصل می کردی
یک مسیر دایره شکل درست می شد و
وسط آن می نشستم و قطار را روشن می کردم،
می چرخید و می چرخید.
حسابی لذت می بردم از اینکه بالاخره به دستش آورده بودم...
اما این لذت همیشگی نبود،
چند هفته که گذشت دلم را زد
پس تصمیم گرفتم به سلیقه ی خودم آن را تغییر دهم
تا شاید دوباره دوستش داشته باشم.
شروع کردم ریل ها را جا به جا کردن،
مسیر قطار را تغییر دادن اما نمی شد،
به سلیقه ی من تغییر نمی کرد،
هر کاری می کردم یا ریل ها بهم وصل نمی شدند
یا اینکه آخرین ریل به اولین ریل نمی رسید و قطار چپ می کرد!!!
آنقدر به تغییر دادنش اصرار کردم که ریلش شکست،
دیگر حتی مثل اولش هم نشد.
من ماندم و تمام خاطرات روزهای خواستنش...
آدم ها هم همینند،
اگر بخواهی به اجبار با سلیقه ی خودت تغییرشان بدهی می شکنند...
از مسیر زندگی خارج می شوند.
من سال هاست گوشه ی ذهنم حک کرده ام
اگر کسی را دوست داری، همانطور که هست دوستش داشته باش...
نه با این فکر که با سلیقه ی خودت تغییرش می دهی
اما بیایید یک چیزی در گوشتان بگویم:
رفتن،
نبودن،
نباید زیاد طول بکشد !
نباید عادت شود.
نباید گذاشت دلتنگی به حد نهایت برسد.
نباید گذاشت دل به دلتنگی خو کند،
یادش بگیرد و با آن کنار بیاید.
آدم نباید آنقدر برود و دور شود
که از مدار جاذبهی کسانی که دوستش دارند خارج شود.
بگذارید در گوشتان بگویم:
آدمی که یک بار تا پای مرگ رفته باشد
و برگشته باشد، دیگر از مرگ نمیترسد.
آدمی که یک بار تا سر حد مرگ دلتنگ شده باشد
و زنده مانده باشد، دیگر از فقدان نمیترسد.
یک وقت هایی لازمه خجالت رو کنار بذاری !
به عزیز ترین کسانی که اطرافت هستن
بگی که چقدر زیاد دوستشون داری ...
گاهی وقتا که تمامِ غمایِ عالم
تو دلت تلنبار میشه پناه ببر به آغوشِ مادرت ،
مطمئن باش آروم میشی ...
بوسه ایی رویِ گونه هاش بزن
و بهش بگو چقدر دوستش داری ،
مطمئن باش جوابی که می شنوی حقیقیه ،
و این یک دوست داشتنِ دو طرفه هست ...
گاهی وقتا خجالتت رو کنار بذار
بدونِ بهانه پدرت رو ببوس ،
به حرفایِ اطرافیانت که میگن : خود شیرینِ توجه نکن ...
تو برایِ آرامشِ خودت این کار رو بکن ...
نذار حسرتِ بوسیدن و آغوشِ پدر و مادرت تو دلت بمونه
و تا آخرِ عمرت با ای کاش هایی زندگی کنی
که دیگه هیچ فایده ایی نداره ...
براے تو مینویسم که عزیزتر از جــان شدے و لازم تر از نفـس.
عـزیـز دور،
عـزیـز دسـت نیافته،
عـزیـز بوسیدنے،
عزیـز قلبـم،
براے تو مینویـسم که خواسـتم تورا در آغـوش بکشـم؛
ولے دستـانم کوتـاه بود.
براے تو مینویـسم که بوسـیدنت آرزو بود
براے تو میـنویسم که یک جهانے
مینویسـم براے تمام روزهایے که قرار است نباشـم.
باشـد که بدانے و بدانـند که تورا دوست مے داشتم؛
و دارم ...
بسیار،
بسیار...
نمیشه گفت چون از وقتش گذشته دیگه دوستش ندارم..
دیگه عاشقش نیستم
دیگه بهش فکر نمیکنم!
آدم وقتی چیزی رو دوست داره،
وقتی عاشقشه
ممکن نیست ازش دست بکشه..
حتی اگه دیر باشه
حتی اگه دور باشه!
فرقی نمیکنه آدم باشه،
دوچرخه باشه،ماشین باشه یا حتی یه کفش!
شاید دیگه سن و سالت بهش نخوره شاید برات اندازه نباشه
ولی ته قلبت هنوزم یه جایی واسه اون داری که هنوز خالیه
چون با هیچی غیر از اون پر نمیشه
هنوز وقتی بهش فکر میکنی دوست داری
اونو داشته باشی
هر چقدر هم با خودت کلنجار بری فایده نداره
چون دوستش داری
چون عاشقشی
#مخاطب_خاص
با کسی نباش که هر لحظه مجبور باشی خودت را به هر اجباری لایِ لحظه هایش جا بدهی ...
با کسی باش که لحظه هایش را روی مدارِ تو تنظیم کند ،
با کسی که مشغله هایش را به خاطرِ تو دوست داشته باشد ...
که تو را بخواهد ... که اولویتِ اولش باشی ...
ارزشِ تو خیلی بالاتر از یدک بودن است ...
جنسِ اعلا باش ، جنسِ اعلا که یدک نمی شود !
یاد بگیر که هر ماندنی ارزشش را ندارد ... !
گاهی تنها بودن شرف دارد ؛ به ماندن هایِ یک طرفه ی تحقیر آمیز ! که تمام شخصیت و انسان بودنت را زیرِ سوال می برد ...
یاد بگیر گاهی تنها بودن ، ترجیحِ خودت باشد ...
خیلی وقت ها "غرور" واقعا چیزِ خوبیست ...