پيام
+
روزگاريست در اين کوچه گرفتار توام با خبر باش که در حسرت ديدار توام گفته بودي طبيب دل هر بيماري پس طبيب دل من باش که بيمار توام
رز يخ زده
98/1/15
يک فنجان آرامش
سلام.ما صداي را عشق را با خون نوشتيم.بر سر سوداي دل مجنون نوشتيم.حسرت ديدار رويت مارا کشت.در سراي عاشقان با جان خود،گلگون نوشتيم.ميم بده حرف عشق
Mi amor
منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
انديشه نگار
وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم ...که در طريقت ما کافريست رنجيدن
Mi amor
نشود فاش کسي آنچه ميان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
يک فنجان آرامش
{a h=harfeshgh}حرف عشق{/a} تو را حرف نهان گويم ز عشق و باغبان گويم.گلي بي سر ميان بيابان جويم.نمي دانم که زينب،ميان نامردان چه خواهد کرد..ز شرمندگي عباس ميان دجله خوبان گويم(بداهه گفتم) ميم بده ......
Mi amor
موي سپيد را فلکم آسان نداد اين رشته را به نقد جواني داده ام
يک فنجان آرامش
{a h=harfeshgh}حرف عشق{/a} من راز عشق را به که گويم؟محرم اسرار نيست!حرف عشق توانم گفت که اين بوَد زکات بندگيم........
امپراطور احساس
به به خخخخخخخخخخ