گفتم: "آمین!"
پیش از آن که دعا کنم ، پیش از آن که آرزوهای رنگارنگم را رو به رویم بچینم و یکی را انتخاب کنم.
همه چیز را به خودش واگذار کردم.
می دانستم که بیشتر از خودم نگران من است
و می داند که اگر کسی دستم را نگیرد ، رویاهای من پر از کوچه های بن بست و تاریک و بی فانوس است
چشم هایم را بستم و از ته دل گفتم: "آمین"
چرا که می دانستم یکی آن بالا مرا دوست دارد..??