سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Mi Amor


تصویر مرتبط

 

ما مسکّن های موقت بودیم،

مرهم‌های چندروزه که بعد از شنیدنِ درد و دلامون،

از کنارِ زخم‌های هم گذشتیم و فراموش کردیم که یک شب‌هایی همدیگه رو با غم‌هامون بغل کرده بودیم تا قوی بمونیم،

نشکنیم، خشک نشیم...

ما باهم به دردهامون خندیده بودیم و آخرِ خنده‌هامون سکوت کرده بودیم!

دیوونگی لابد همین بوده،

که ندونیم بینِ دست‌هامون چقدر فاصله ست اما دل‌هامون چفتِ هم باشه و ریتمِ خنده هامون مثل هم!

زود فراموش شدیم ولی رفیق،

اونقدر که حالا وقتی حال همو می‌پرسیم واسمون مهم نیست کِی جواب میدیم،

دیگه مهم نیست پشتِ خط می مونیم یا رد می کنیم تماسِ همو!

دیگه مهم نیست یه روزی آرزومون از تهِ دل خندیدن توی شهر بود و زیرِ گوش هم آروم حرف زدن!

دیگه هیچی مهم نیست جز اینکه فقط یک شبایی دلتنگِ درد و دل کردن‌هامون میشیم،

دلتنگِ صدای هم که آرام بخش روحمون بود!

حالا که زخم‌هامون خوب شده بیشتر تنهاییم،

اونقدر که حاضریم باز غصه دار بشیم تا همدمِ لحظه های ملال انگیزِ هم بشیم!

اونقدر که دردِ زخم‌هارو به جون می‌خریم تا اونی که زخم‌همونو می‌بنده تو باشی.

بلکه ببینیم همو به بهانه غصه هامون.

اما واقعیت این نیست!

من به دلم میگم توام بگو:"

ما تنها امتدادِ غم های بی‌رویه هم بودیم که هیچوقت دست هایمان به هم نرسید... "



tag: مسکن - متن احساسی
چهارشنبه 97/12/15 11:6 عصرAlireza Khodaverdi نظر