دلبستگی اعتیاد میاره.
اینو از همون لحظهای که حس میکنی کسی باید باشه و نیست میشه فهمید،
فقط بدیش اینه که خودت وقتی متوجه میشی که کار از کار گذشته.
یه روزی که خیلی دیره، میفهمی اعتیاد به دوست داشتن،
نه میکُشتت که راحت بشی،
نه کمپ داره تا ترک کنی. فقط مثل شمع میسوزونتت که آب بشی.
یه روزی که خیلی دیره،
سرت رو میگیری توی دوتا دستت و به این فکر میکنی که چطور بعضیا آفریده میشن که شبانه روز دوست داشته بشن،
به این فکر میکنی که چرا به دنیا اومدی که دیده نشی؟
به کی بگی؟ یه روزی که نمیدونی کـِی بود،
با پای خودت رفتی تا توی دنیای یکی دیگه گم بشی.
تلخه که بفهمی هیچکدوم از این راهها برای رسیدن نبودن.
تلخه که بفهمی، وقتی برگردی باید حرفات رو به خودت بزنی.
گاهی یه حرفایی رو نمیشه زد. یه اشکایی رو نمیشه ریخت.
یه چشمایی رو نمیشه شست. باید دلبسته باشی تا بفهمی؛ یه دردایی رو تا آخر عمر باید کشید.
دلبستگی، اعتیاد میاره.