از روزهای رفته نپرس!
برای خاطره ها،یک صندوقچه یا چمدان کافی ست تا امن و آرام در آن جای بگیرند و دلخوش به ثانیه های شادی آورشان باشند!
برایت از امروز و این روزهای درگذر می گویم که هر حس و حالِ گنگی هم که ته نشین اش شده باشد،
از سطح و لایه های سرزنده ی قابلِ رویت اش نمی شود گذشت؛
که بهآر همیشه موسمِ حسهای نوبرانه و دل خوشی های کوچک و بزرگ است!
مگر آدم چه می خواهد؟
غیر از اینکه چند صباحی به رسمِ کودکی پر از ذوق و شوق باشد و به تحول و تازگی امید ببندد؛
به آینده ای پر از رنگهای شاد و دلبرانه!
از جنسِ همان رنگهای سرزنده که عطرِ اتفاق های تر و تازه در آستین دارد و همه چیزش با همیشه فرق می کند!
سینِ هشتمِ هفت سین ات خدا کند همین باشد؛
سایه ی هر چه خوشی و اتفاقِ دلچسب که گاهی میانِ بازی های کودکانه ی روزگار گم می شود!
و همیشه این امید و آرزوهای تازه است که آدم را قوی تر می کند!
با این حجمِ آرزو که شاید این سال؛
همان سالِ خواستنیِ توست!